|
بدون هیچ مقدمه ای:
دلم می خواست مفصل تر بنویسم اما وقت ندارم!...این یادداشت رو هم ساعت 2:17 روز دوشنبه است که دارم می نویسم...قرار شده چهارشنبه دانشگاه رو بستنی بدم!........انشاالله بعد از امتحانا میام و همه اینایی که قرار بود بگم رو می گم...
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
پ.ن 1: فکر کنم وارد دهه سوم زندگی شدن حس جالبی داشته باشه!
پ.ن 2:ببخشید این پست این مدلی شد...16 تیر میام باز!...پیشاپیش از همه ممنون.
پ.ن 3: خودمونیما چقده نی نی بودم ، گوگولی بودم
پ.ن 4: قول میدم تا مرداد دیگه تولد کسی رو تبریک نگم
پس تا بعد...
لحظاتتون بهترین...
نوشته شده در چهارشنبه 86/4/6ساعت
1:0 صبح توسط زهره نظرات ( ) |
Design By : Pichak |